طبیعی است نمیتوان گفت این دسته از دانشجویان همگی در این مقطع از تحصیل این کار را شروع کردهاند، بلکه بخش عمدهای از آنان از دوران تحصیل در مدرسه این عادت را همراه خود به نهادهای آموزش عالی میآورند. نگارنده که خود در برخی نهادهای آموزش عالی تدریس میکند، همواره با این مشکل جدی آموزشی برخورد کرده و شاهد آثار زیانبار آن بوده است.
گسترش این پدیده خطرناک که میتواند بنیانهای نظام آموزش را مورد تهدید قرار دهد، ناشی از عواملی چند است. مدارای کادر آموزشی شامل مدرسان و کارکنان مربوط در دانشگاهها با کسانی که مرتکب تقلب میشوند، تلقی مثبت دانشآموزان و دانشجویان از تقلب که نوعی زرنگی به شمار میآید، گرایش بخش قابل توجهی از دانشآموزان و دانشجویان به طی دوره آموزشی بدون زحمت و به قولی با دو دَرِه کردن مدرسان و کلاس و در مواردی گرفتاریهای شخصی دانشجویان و دانشآموزان از جمله این دلایل و عوامل است.
دلیل گسترش بسیاری از رفتارهای ناهنجار در جامعه از جمله تقلب در محیطهای آموزشی، این است که افراد با انجام رفتار خلاف قانون، به خواسته خود میرسند یا به بیان علمی رفتار بد پاداش میبیند؛ یعنی رفتار بد نتیجه میدهد. بعضی از این افراد نیز شاید نه از روی نیت بد بلکه از روی اضطرار دست به تقلب میزنند.
به هر حال علت هر چه باشد، تقلب موریانهای است که بنیان آموزش را میخورد. در بسیاری موارد با دانشجویانی روبهرو شدهام که با تعجب میپرسند مگر میشود که کسی تقلب نکند یا حتی باور نمیکنند که کسی در طول تحصیل تقلب نکرده باشد! در مقایسه با 2دهه پیش که خودم روی صندلی و نیمکت کلاس مینشستم، تصور میکنم در حال حاضر از قبح تقلب تا اندازهای کاسته شده است. شاید توجهی که مسئولان نظام آموزشی به دیگر مسائل میکنند، سبب شده است تا از توجه به این ناهنجاری که بهصورت نگرانکنندهای متداول شده است، بازبمانند. اگر قرار است کیفیت آموزش در تمام سطوح ارتقا یابد، یکی از راههای آن اِعمال مقررات موجود در زمینه برخورد با تقلب است.
انواع متقلبان
بهنظر میرسد افرادی که دست به تقلب میزنند، به چند دسته تقسیم میشوند که بهطور خلاصه به آن میپردازم. البته تقدم و تأخر این دستهبندی به معنای کم و زیاد بودن افرادی که در آن چارچوب قرار میگیرند، نیست و فقط برای تسهیل شناخت این پدیده است. دسته اول کسانی هستند که عمدتاً برای کسب مدرک به دانشگاه آمدهاند. این افراد احتمالاً بیعلاقه یا کمعلاقه به درس هستند یا شاید هم علاقهمندند، اما فرصت مطالعه کافی و آمادگی برای امتحان را ندارند.
امتیازی که ادارات و شرکتها و بعضاً دیگر کارفرمایان برای مدرک دانشگاهی قائل میشوند، باعث میشود تا افرادی که پیش از اشتغال به هر دلیلی نتوانستهاند به دانشگاه راه یابند، اکنون با متنوع شدن نهادهای آموزش عالی و آسان شدن نسبی راهیابی به نظام آموزش عالی، در حالی قدم به کلاس دانشگاه بگذارند که هدفشان از ادامه تحصیل کسب مدرک بهمنظور بهبود موقعیت شغلی است. این قبیل افراد که بیشتر میانسال هستند و شامل مردان و زنان میشوند، وقتی گرفتار میشوند، با آوردن عذرهایی مانند گرفتاریهای زندگی درصدد توجیه عمل خود و کسب نمره بر میآیند.
گاه هم میگویند همه تقلب کردهاند و چرا فقط با آنان برخورد میشود. آنان بهشدت میکوشند با آوردن دلایلی همچون حالا فقط تقلب من همه چیز را خراب میکند که با من برخورد میکنید یا یک درس نباید آنقدر اهمیت داشته باشد که سرنوشت مرا تعیین کند یا همه تقلب کردند و من هم همین کار را کردم، به قدری اصرار میکنند که مسئولان آموزشی برای خلاصی از این فشار روحی، وی را به مدرس مورد نظر حواله میدهند و در این حالت است که بیشترین فشار به مدرس وارد میشود. در اینجا مدرس تنها ایستگاه اِعمال مقررات بهمنظور حفظ استانداردهای آموزشی و عدالت بین دانشجویان است.
گروه دیگری که بیشترشان را جوانان تشکیل میدهند، عمدتاً به هر دلیلی به غیراز علاقه به درس به دانشگاه آمدهاند، مانند عقب انداختن دوره خدمت سربازی (برای آقایان)، کسب امتیاز برای بالا بردن مطلوبیت در ازدواج (برای خانمها)، فرار از بیکاری (هم آقایان و هم خانمها) و غیره. با توجه به اینکه بخش اعظم گستردهای از آموزش عالی اکنون بهصورت شهریهای اداره میشود، این دانشجویان نهایت سعی خود را میکنند تا در درسی نیفتند. تقلب نیز بخشی از این تلاشهاست. گاه به کسی تقلب میدهند و گاه از کسی تقلب میگیرند. دلایلی که برای عمل خود نیز میآورند، مربوط به هدف آنان از تحصیل است. ولی تصور شخصیام این است که این قبیل افراد حاضر نیستند زحمت درس خواندن و آمادگی برای امتحان را بهخود بدهند. چون پول دادهاند، گمان میکنند حتماً باید درس مورد نظر را بگذرانند. این گروه گاه نزد دیگر دانشجویان به زرنگی خود مباهات کرده و بقیه را به خاطر درسخوانی مسخره میکنند.
گروه سوم افرادی هستند که با علاقه نسبی به کلاس درس آمدهاند، اما به دلایلی در مواردی تقلب کردهاند، مثلاً دوستی از آنان خواهش کرده است یا به درسی علاقهمند نبودهاند و فقط نمره آن را خواستهاند و غیره. این قبیل افراد معمولاً از گرفتاری به هنگام تقلب بیمناک هستند و اغلب با دقت و ترس و لرز این کار را میکنند. عذر آنان معمولاً صادقانه است؛ هر چند که این امر توجیهی برای تقلب به حساب نمیآید.
آثار تقلب
در مواردی، کارکنان و حتی مدرسان برای خلاصی از مشکلات روبهروییهای بعدی با دانشجویان، ترجیح میدهند تقلب دانشجویان را نادیده بگیرند، اما در بیشتر موارد مدرس تنها عامل باقیمانده برای اِعمال قانونی است که روز به روز ضعیفتر میشود. نکته مهم در این میان این است که رواج تقلب موجب دلسردی عمیق دانشآموزان و دانشجویان ممتاز میشود. بارها دانشجویان درسخوان گلایه کردهاند برخی دیگر بدون درس خواندن و با تکیه بر تقلب، نمره بالا میگیرند. در مواجهه با آنان (که روزگاری خودم جزو آنان بودم و احساس مشابهی داشتم) پاسخی ندارم جز اینکه بگویم من تا حدی که میتوانم از این رفتار ممانعت میکنم و به آن پاداش نمیدهم ولی نمیتوانم در تمام سالن دوربین نصب کنم تا مچ همه متقلبان را بگیرم!
در دل برای این دانشجویان غصه خوردهام، کسانی که درستکاری و نجابت و فضیلت اخلاقی آنان در این جامعه وبال گردنشان میشود و در این رقابت جا میمانند. همه ما در مواردی در زندگی مظلوم واقع شدهایم و به آن اعتراض کردهایم و احساس دردناک آن را همیشه بر روان خود احساس میکنیم. تقلب مانند دوپینگ در ورزش است که جرم محسوب میشود. شاید برخی دانشجویان معتقد باشند درس خواندن رقابت نیست بلکه هدف فقط گذراندن درس است. اما حس برتریجویی انسان (که درجای خود احساسی کاملاً سالم، مشروع و سازنده است) بر اثر تقلب جریحهدار میشود. تقلب شرایط برابری را که برای رقابت در تمام عرصههای زندگی لازم است، با کاربرد اصول غیراخلاقی به نفع افراد غیرشایسته از بین میبرد. تقلب با تضعیف بنیه علمی دانشجویان و از بین بردن روحیه رقابت سالم، باعث پایین آمدن کیفیت تحصیل و افت توان علمی فارغالتحصیلان میشود.
مقابله با تقلب
به هر صورت، ریختن قبح تقلب و افتخار متقلبان به عمل خود، تهدیدی جدی برای نظام آموزش عالی است که آثاری فراتر از اختلال در آموزش دارد. انسان در دوره تحصیل از همه رفتارها و گفتارها میآموزد. وقتی دانشآموز یا دانشجویی میبیند بدون زحمت میتواند در درسی نمره بگیرد، وسوسه نیرومندی برای ارتکاب این عمل پیدا میکند. بهنظر میآید علاوه بر تحملنکردن تقلب، تأکید بر رفتارهای مطابق با اصول اخلاقی و تقبیح زشتی تقلب برای قشر فراگیرنده علم میتواند در مبارزه با این پدیده زشت مؤثر باشد.